حالا این تابلو با 8 دوسالانه و یک جشنواره بینالمللی که از سال آینده به جمع جشنوارههای فجر اضافه خواهد شد، آماده حضور در عرصه رقابت جهانی است، اما هنوز هم حضور هنرهای تجسمی ایران در رویدادهای بینالمللی جهان، به سختی و هراز گاهی اتفاق میافتد.
اتفاقی که اگرچه مانع دیدن تلاشهای پیگیرانه مدیر کل دفتر امور هنرهای تجسمی وزارت ارشاد نمیشود، اما فقدان حلقه مفقوده این زنجیره زیبا را بیش از پیش یادآوری میکند.
حبیبالله صادقی در نشست تخصصی مدیران اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها، وقتی که درباره برنامههای تدارک دیده به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی حرف میزد، گفت: «کاری که در حوزه تجسمی صورت میگیرد به امکانات بستگی ندارد بلکه به خلاقیت و ایده بستگی دارد و باید هنر را در کنار مردم تعریف کرد، برگزاری مراسم تنها در یک روز است و باید اندیشید که در این یک روز چه کارهایی باید انجام داد.»
این البته مقدمهای بود که نهایتا رسید به اینجا: «نخستین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر در سال آینده برگزار خواهد شد و برای این کار دبیرخانه دائمی نیز در موزه هنرهای معاصر تشکیل شده است.»
با این وصف میتوان امیدوار بود که سال آینده حتما یک جشنواره دیگر به جمع جشنوارههای فجر اضافه میشود؛ جشنواره فیلم، جشنواره تئاتر، جشنواره موسیقی، جشنواره شعر و حالا جشنواره هنرهای تجسمی.
احیای دوسالانهها
این اتفاق اما وقتی معنادارتر میشود که حرکت شتابان حبیبالله صادقی را در 2 سال گذشته برای برگزاری جشنوارهها و دوسالانههای این عرصه در نظر داشته باشیم.
صادقی که حضورش در موزه هنرهای معاصر و سپس مرکز هنرهای تجسمی، کوبنده و توفنده آغاز شد، از همان ابتدا نشان داد که با توپ پر آمده است.
درست یک هفته پیش از انتصاب، قانون معروف نیم درصد از قوانین حمایتی کشور حذف شد.
این قانون به نهادهای دولتی اجازه میداد نیم درصد از بودجه جاریشان را صرف خرید آثار تجسمی کنند و صادقی از حذف آنچنان برآشفت که گفت: «اگر لازم باشد به مجلس میروم و نمایندگان را قانع میکنم و...»
اگرچه صادقی به مجلس نرفت و قانون هم حذف شد و آبی هم از آب تکان نخورد، اما رئیس جدید مرکز هنرهای تجسمی توانست با برگزاری منظم دوسالانههای نامنظم این حوزه، بازار را تکان دهد و این امید را زنده کند که اساسا هنرمندان هنرهای تجسمی ایران، نیازی به آن نیم درصد ندارند.
فرح اصولی درباره عملکرد صادقی میگوید: «صادقی آدم بلندپروازی است که خواستههای زیادی دارد و برای رسیدن به آنها تلاش زیادی نیز میکند. به ویژه آنکه این تلاشها در چند جهت صورت میگیرد؛ اول خود هنرهای تجسمی و فعالیتهای مربوط به آن و دوم هنرمندان این عرصه و موارد رفاهی آنان، نظیر بیمه و حقوق و... اما اینکه چقدر دستش باز است و امکانات و بودجه دارد یا در کارش دخالت نمیشود و... نمیدانم.»
هرچند که صادقی موفقیت در این عرصه را بیش از امکانات، به ایده متصل کرد، ولی آنچه در این 2 سال روی داده، بیش از ایدههای جدید، اجرای مناسب همان ایدههای قدیمی بوده است.
تهرانی، ایرانی یا جهانی
تمام این ماجرا تا اینجا یعنی کار در تهران. اتفاقا مدیران شهرستانی از نبود دفتر هنرهای تجسمی و تأخیر در تدوین اساسنامه این کار در استانها گلایه کردند. صادقی گفت: «بعد از پایان دوسالانه نقاشی، این اساسنامه تدوین خواهد شد.»
علاوه بر این، مدیران استانها از صادقی خواستند تا آثار هنری هنرمندان شهرستان نیز مورد حمایت مالی و معنوی دفتر قرار گیرد.
صادقی گفت: «قرار است در آینده نمایشگاه ادواری برگزار کنیم و همچنین شناسایی هنرمندان شهرستانی از دیگر کارهای دفتر است که به یک مکانیزم عملی احتیاج دارد و این کار تا آخر سال انجام خواهد شد. »
فرح اصولی میگوید: «تمرکز آقای صادقی بر بخش ملی است که البته خوب است، اما شاید بهتر است به شهرستانها توجه بیشتری شود؛ بهخصوص شهرهایی مثل اصفهان که یکی از شهرهای فعال در حوزه نقاشی است.»
اما بحث به اینجا ختم نمیشود. تا کنون آنچه انجام شده است، به تمامی تلاش برای حضور هنرمندان خارجی در ایران و برگزاری دوسالانه و نمایشگاه و جشنوارههای منظم و آبرومند بوده است که البته با موفقیت نیز انجام شده، اما آیا این کافی است؟
فرح اصولی: «آنچه در 2 سال گذشته اتفاق افتاده این است که شرکت نقاشی ایران در بیینالهای خارجی عملا منتفی شده است. در حالی که این بسیار مهم است. وقتی اثری در بیینالهای مهم جایزه میگیرد یا مورد توجه قرار میگیرد، بینهایت بر شناساندن هنر ایران اثر مطلوب میگذارد.»
و ادامه میدهد: «در مجسمهسازی و به ویژه کاریکاتور وضع بهتر است، اما در نقاشی ما پیش از این 2 سال، 6-5سال بود که به صورت جدی و مستمر در نمایشگاههای خارجی شرکت میکردیم و به جاهای خوبی نیز رسیده بودیم. 2 بار در بیینال ونیز و شارجه شرکت کردیم و در مجموع، حرکت خوبی شروع شده بود. اما در این 2 سال، عملا فقط یک بار در داکای اندونزی حاضر بودیم و یک بار هم در بیینال چین که البته جایزه هم گرفتیم.»
با این وصف، بهنظر میرسد گام بعدی حبیبالله صادقی، تنها به یک سو خواهد بود: فتح نمایشگاهها و حراجهای جهانی.
بخش خصوص و دولت
فرح اصولی شرکت ایران در نمایشگاههای خارجی معتبر و نیز حراجهای شناختهشده را بیش از هر چیز برای دستیابی به جایگاه واقعی هنر ایران ضروری میداند و میگوید: «نمایشگاه و حراج از 2 جهت مهم است؛ اول از نظر اقتصاد هنر و دوم، مسئله اعتبار و حیثیت جهانی. الان کارهای ایرانی در حراجهایی چون ساتبی انگلستان و کریستی دوبی به موقعیت خوبی رسیدهاند و فروش خوبی دارند، اما اینها همه توسط گالریها و بخش خصوصی رخ میدهد و دولت هیچ کمکی نمیکند.»